پسره عاشق يه دختر ميشه....اينقد كه حاضره جونشم فداش كنه...ولي دختره باورش نميشه....
پسره كنار شاهرگش با تيغ يه Mميذاره....
بعد يه هفته دختره تنهاش ميذاره....
پسره تازه امروز فهميده اسم دختره مريم نبوده....
بچه ها اين وااااااااااااقعيه
نظرات شما عزیزان:
nahid ![](/weblog/file/img/m.jpg)
![](/weblog/file/img/m.jpg)
ساعت20:28---16 دی 1391
کی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟